برداشتها و نظرات رو ی در توالتهای عمومی
آرزوها پشت بار بند کامیونها
حقیقت در زیر خاک
پوچی اینجاست
سلام دوست عزیز باید بگم به نکته خوبی اشاره کردید واقعا پوچ همه چی
حرفات تغییر کرده یا من اینطور فکر میکنم؟!
آوخ ..وقتی تو درد می گیری ..
برداشتها و نظرات رو روی در توالتها خوندمارزوها رو پشت بار بند کامیون ها فقط دیدم و کامیون ها رد شدن واون ها رو با خودشون بردنمیگی حقیقت زیر خاک!!!!!!!!!!نمی دونم تجربش نکردم شاید واقعا زیر خاک
...:(
دیوانه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
up kon dige
این فضولی ها به ما نیامده /همین مثلا این که کجایی و چه خبر ..
واقعا کجایی؟
.........................................................................:((((
باور کن خسته میشم هر روز میام میبینم خبری نیست
حقیقت زیر خاک ...به قول شاملوی بزرگ : من تنها فریاد زدمنه!من ازفرو رفتنتن زدم.صدایی بودم من- شکلی میان اشکال -،و معنایی یافتم.من بودمو شدم،نه زان گونه که غنچه ایگلییا ریشه ایکه جوانه اییا یکی دانهکه جنگلیراست بدان گونهکه عامی مردیشهیدی،تا آسمان بر او نماز برد.من بی نوا بنده گکی سر به راه نبودمو راه بهشت مینوی منبز رو طوع و خاک ساری نبود:مرا دیگر گونه ای خدایی میبایستشایسته آفرینه ایکه نواله ناگزیر راگردن کج نمیکند.و خداییدیگر گونهآفریدم. "دریغا شیر آهن کوه مرداکه تو بودی،و کوه وارپیش از آنکه به خاک افتینستوه و استوارمرده بودی.اما نه خدا و نه شیطانسرنوشت تو رابتی رقم زدکه دیگرانمی پرستیدند. بتی کهدیگران اشمی پرستیدند
راستی ابروهام کامل کامل در اومده ها .. اما هیچ نغییر محسوس نکرده از لحاظ رنگ و فطر و اندازه و تعداد
س لام...
سلام دوست عزیز باید بگم به نکته خوبی اشاره کردید واقعا پوچ همه چی
حرفات تغییر کرده یا من اینطور فکر میکنم؟!
آوخ ..
وقتی تو درد می گیری ..
برداشتها و نظرات رو روی در توالتها خوندم
ارزوها رو پشت بار بند کامیون ها فقط دیدم و کامیون ها رد شدن واون ها رو با خودشون بردن
میگی حقیقت زیر خاک!!!!!!!!!!نمی دونم تجربش نکردم
شاید واقعا زیر خاک
...
:(
دیوانه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
up kon dige
این فضولی ها به ما نیامده /همین مثلا این که کجایی و چه خبر ..
واقعا کجایی؟
........................................
.........................
........
:((((
باور کن خسته میشم هر روز میام میبینم خبری نیست
حقیقت زیر خاک ...
به قول شاملوی بزرگ :
من
تنها فریاد زدم
نه!
من از
فرو رفتن
تن زدم.
صدایی بودم من
- شکلی میان اشکال -،
و معنایی یافتم.
من بودم
و شدم،
نه زان گونه که غنچه ای
گلی
یا ریشه ای
که جوانه ای
یا یکی دانه
که جنگلی
راست بدان گونه
که عامی مردی
شهیدی،
تا آسمان بر او نماز برد.
من بی نوا بنده گکی سر به راه
نبودم
و راه بهشت مینوی من
بز رو طوع و خاک ساری
نبود:
مرا دیگر گونه ای خدایی میبایست
شایسته آفرینه ای
که نواله ناگزیر را
گردن
کج نمیکند.
و خدایی
دیگر گونه
آفریدم. "
دریغا شیر آهن کوه مردا
که تو بودی،
و کوه وار
پیش از آنکه به خاک افتی
نستوه و استوار
مرده بودی.
اما نه خدا و نه شیطان
سرنوشت تو را
بتی رقم زد
که دیگران
می پرستیدند.
بتی که
دیگران اش
می پرستیدند
راستی ابروهام کامل کامل در اومده ها .. اما هیچ نغییر محسوس نکرده از لحاظ رنگ و فطر و اندازه و تعداد
س لام...