من در گیر گذر زمان
زمان درگیر و دار جدای از ما
این چرخ و زنجیر
روغن بیخیالی میخواهد
تاهمه چیز بیهوده تر
بر یکدیگر بلغزد
این روزها
زمان در ورای چراغهای راهنمایی
بیهوده تر از پیش است
حال چه فرق می کند سبز یا قرمز
می نوشم با جینگ و جینگ
مینوشم با سلامتی
هر لحظه کرخت تر میشوم
وای که چه خوب است
که همه حالها تار میشود
انگاری که
تار و پود یادها را در این جا بید نزده
بوی تو را میشنوم میبینمت
آنجا رانمیدانم اینجا که هستیبیزارم از خوابهای خوردن قرص